منم اینجام دوور از همه نشستم فک میکنم .دلم میخواد فرار کنم یه فرار بزرگ

ترس شاید اولین چیزی بووده که ...
میرم دوباره بیام خیلی چیزا هست برا گفتن .
الان خووبه .
تنهام

1 comment:

koooootah said...

ترس از ناشناخته ها اشكالي نداره اوون ترسي وحشتناك هست كه از شناخته شده ها باشه .از شناخته ها شناسها

خاکسترم را به باد بسپارید

خیس و مرطوب لباس زیرم و بر زمین نیمه جان سپر فرسوده ی من خشاب اسلحه ی چوبین م حد فاصل این رفت و آمد می رفتم از راه به راه از در به در