دو هفته اي كه بودنش يه جورسخت گذشت
فاصله به عمق نشايد دره اي
يه جايي كه من صبر كردم كه اون رد بشه
يه حس تنفر مزمن
هر شب
هر روز
جايي كه اون روز عصر من ديليت كردم شماره ش رو
من ديليت كردم شماره ش رو؟؟
آرزويي كه يه جايي گرم تا حرارت 850 درجه
يكي ميگفت : ارزش نداره حتي آرزو هاتم تلف كني
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
خاکسترم را به باد بسپارید
خیس و مرطوب لباس زیرم و بر زمین نیمه جان سپر فرسوده ی من خشاب اسلحه ی چوبین م حد فاصل این رفت و آمد می رفتم از راه به راه از در به در
-
يه مدتي بود خودمم از خودم خبر نداشتم. شايد يه كم خلوت تر بيام. دلم هم تنگ شده هم نشده
-
وقتی می روی دیگر خبری ازت نمی شود و من بینِ در و بینِ اختلاف دمای بیرون و درون اتاقی گیر میکنم که گاهی بسته می شود از ت...
-
هنگام غرق شدن چه صدايي مي شنويم همراه با مزه مزه كردن ِِ آب ميوه ي از پس پريروز مانده اي با طعم تفاله ي تهنشين شده اعماق ِِ قوطي ِ بنف...
1 comment:
فاصله ها همیشه هست
Post a Comment