می دونستم بالاخره می نویسی
عادت به نبودن کسی, چه عادت زجر دهنده ای
Post a Comment
خیس و مرطوب لباس زیرم و بر زمین نیمه جان سپر فرسوده ی من خشاب اسلحه ی چوبین م حد فاصل این رفت و آمد می رفتم از راه به راه از در به در
2 comments:
می دونستم بالاخره می نویسی
عادت به نبودن کسی, چه عادت زجر دهنده ای
Post a Comment